اندر احوالات ما در این روزها
عسل بانوی من عاشق تولد گرفتن و شمع فوت کردن و تولد تولد خوندن و برف شادیه بعضی مواقع هم به شمه توی بشقاب بسنده میکنه .هر بار هم که از کنار شیرینی فروشی رد میشیم یادش به کلاه تولد میافته و میگه بابااااااا تولد بخر....... هر وقت هم که کیک درست میکنم یه دور تولد میگیریم اینم از همون مواقعی که به شمع تو بشقاب بسنده کرده و همچین هم راضیش نمیکنه بعضی وقتها تمام اصول تریبتی که تو کتابها خوندم و از زبون روانشناسها شنیدم رو فراموش میکنم و .....یه صدای بلند یا یه حرف بد .....اون موقع هست که نوژا با یه حالت حق به جانب بهم میگه :مامان.....ناراحت میشمااااااااا و اون منم که از کرده خود پشیمان و پریشانم ...