آینه تمام نمای ما
توی ماشین هستیم و نوژا روی پای من نشسته و در حال خوردن ساندویچ مورد علاقه اش یعنی همبرگر هست قبل از اینکه شروع بکنه به خوردن بدون اینکه ببینه مخلفات داخلشو در میارم (از لحاظ بهداشتی و....)وسطهای کار یه دفعه یه گوجه دیدم که از چشمم دور مونده بود جلوی نوژا درش آوردم در آوردن همانا و تقلید همانا.........دیگه تا آخرش چارچنگولی تو ساندویچ بود ..مقصر هم خودم بود
همینکه من جلوی آینه میرم خانوم هم بدو بدو میاد و میگه نی نی..........نی نی....یعنی میخوام خودمو تو آینه ببینم.وقتی هم که آماده میشیم بریم هم باید خودشو تو آینه ببینه و هی میگی نو نو ... نو نو...یعنی لباس نو پوشیدم میخوام خودمو ببینم
یه مدتیه عادت کرده پمپرزشو باز میکنه به هر ترفندی متوسل شدم تا از کلش بیفته از حواس پرت کردن گرفته تا قهر و دعوا اما تو گوشش نمیره.جاش هم مشخصه پشت مبلیه بار که خیلی عصبانی شدم آروم زدم تو دهنش دیگه همون روز تا شب بساطی داشتیم تمام عروسکها تو دهنی خوردن اونم چجورم شب هم با دینا و مامانش رفتیم پارک یه بچه 4_5 ساله توی قلعه بادی پرید جلوش و یه تو دهنی از نوژا خورد منم کهخجالتزده بودم حسابی .اما خدا رو شکر از کلش افتاد
طناز میره کلاس ژیمناستیک داشت واسمون 180 میزد حالا دیگه شده یکی از کارهای روزمره نوژا هی مثلا 180 میزنه و صدامون میکنه که نگاش کنیم
نمیدونم کجا دیده که مردم موقع عکس گرفتن ژست میگیرن .تا میخوایم عکس ازش بگیریم بهش میگم ژست بگیر یه ژستهای میگیره که نگو و نپرس
این یه مدل از ژستهاشه
اینم یه مدل دیگه ژست هندیه چون درخت نداشتن تو این رستورانه با یخچال عکس گرفته بچم
هنوز که هنوزه عاشق آب و آب بازیه چند شب رفتیم توی باغ یکی از دوستامون توی استخر؛استخر نوژا رو هم بردیم کلی خوش گذروند اون چند شب بر خلاف نوژا بهداد کپلو خیلی از آب میترسه قیافه اش دیدنی بود
بهش میگم یه لبخند بزن........
حیاط خونه آقا جون
یکشنبه 15 مرداد 90