نوژا در آستانه 3 سالگی
دردونه ام الان دیگه مستقل تر از قبل شده تقریبا تمام کارهاش رو خودش انجام میده:
لباس هاشو خودش میپوشه...
وقتی دستشویی میره اگه دیر برسم با یه گربه شویی حسابی مواجه هستم...
وقتی میخوایم بیرون انتخاب لباس با خودشه اما چون تفاوت سلیقه داریم یه سری چیزها به زور باید بهش قالب کنم
خودش مسواک میزنه البته با خمیر زیاااااااااااااااااااااااااااد
روزی بیست بار لباس خونه اش رو از تو کمد میریزه بیرون و واسه خودش لباس ست میکنه
غذا و میوه و آب و حتی دارو فقط به دست مبارک خوده خوده نوژا خانوم
باز و بسته کردن در ماشین و سوار شدن ؛فقط نوژا
.
.
.
این روز ها دوباره گرفتار حساسیت فصلی نوژا بانو هستیم و شبهای ما همراه با سرفه های نفسم همراه است
چند روز پیش با نوژا رفتیم مطب دکتر ؛خیلی خانومانه به مدت 1 ساعت در انتظار نوبت نشستیم و خیلی خانومانه تر اجازه داد که آقای دکتر معاینه اش کنه و به قول خودش چوب بستنی بزاره رو زبونش و در آخر هم وزن کردن که تمام این مساییل بسی مایه مباهات و تفاخر بنده بود
وقتی هم که توی خونه نوبت خوردن داروها شد با متانت تمام خودش خوابید و دارو هاش رو با دست مبارک خودش میل کرد
حدود 2 ماهه که خودش پازل 12 قطعه اش رو حل میکنه بدون کمک ما و باعث خوشحالی من و بابای گرامی میشه
حدود 2 هفته است که بنا به دلایل نا معلوم دیگه مهد نمیره و صبحا پدر و دختر با هم هستند و بودن با بابایی مایه آرامش فکر بنده است
تمام کارهای ما براش الگو شده و مثل من اتو میکنه ظرف میشوره و غذا درست میکنه و حتی چونه و بینیش رو مثل من چسب میزنه و حتی سیبیل بابایی هم واسش نماد زیبایی شده
تمام کار ها و حرفهای ما باید از فیلتر ذهن نوژا رد بشه و بابت تمام حرفهامون باید جواب پس بدیم مثلا ما در حال صحبت درباره یه شخص سوممیم و نوژا در حال بازی در اطراف ما یه دفعع میاد میپرسه کی؟؟؟؟؟ یا کی بود پای تلفن؟یا با کی بودی؟؟؟؟؟و اینگونه است که تمام اعمال ما باید از فیلتر ذهن نوژا رد بشه
شایان ذکره که هنوز دست از سر گلهای آقا جون بر نداشته و روزانه خسارت وارد میکنه به گل و گلدونهای محبوب آقا جون
و در آخر:این روزهای ما در حال گذر است و امیدوارم ختم به خیر شود این بدبیاریهای نا تمام ما
در این ساعات به یاد ماندنی از عمرم زیباترین عاشقانه هایم برای تو
1392/06/30 شنبه