نوژانوژا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

دخترم نوژا

کودکانه های کودکم

1391/2/24 10:18
نویسنده : اسما
695 بازدید
اشتراک گذاری

از وقتی هوا خوب شده پارک رفتن ما هم شروع شده .با وجود مشغله کاری زیاد من ومخصوصا بابایی باز هم سعی میکنیم پارک رفتن رو فراموش نکنیم .نوژا هم که عاشق نی نی ها و پارک یا به قول نوژا"گا".از کنار پارک که رد میشیم نوژا با شوق و ذوق خاصی من و بابایی رو صدا میزنه و میگه "گا" "گا"یعنی میبینید؟؟؟؟؟؟؟؟ پارکه ها!!!!!!!!!!! وقتی میریم قلعه بادی بالا رفتنش از قلعه بادی دیدنیه یه ردیف بچه پشت سرش قطار میشن تا نوژا بره بالا دلم غش میره واسه ذوق کردناش وقتی از سرسره قلعه بادی میاد پایین اما به جاش موهام سفید میشه تا اینکه نوژا بازیش تموم شه همش میترسم بچه های بزرگتر باهاش برخورد کنن آخه همیشه عضو کوچیک قلعه بادیه


هر بار که از خونه میریم بیرون اگه کسی ازش بپرسه کجا بودی میگه پارک بودم.سوال

به نوژا میگیم به به چه لباس قشنگی کی برات خریده ؟تاحالا میگفت بابا اما تازگی میگه عمه......خوش به حال عمه ها که نوژا رو سفیدشون میکنه.

دیگه جمله میبنده عسل بانوی من اما 2 کلمه ای:بابا یفت.

اگه یه مرد غریبه رو ببینه با چشمای گشاد میگه آگا یعنی آقا.

فیلم به دنیا اومدنش رو گذاشتم بهش میگم نینی چیکار میکنه  لباش رو کج میکنه والکی گریه میکنه.

فیلم چند ماهگیشو میذارم واسش ...توی فیلم میگم نوژا بگو آقا ....یه دفعه برمیگرده و نگاهم  میکنه و میگه آگا.

هر جا بریم که عروسک داشته باشن اولین کاری که میکنه اینه که لباس عروسکا رو در میاره.بابایی یه عروسک  از گچین واسه نوژا آورده که موهاش گیسه و دامن پوشیده بوووووووود و شعر دامن من چین چینیه رو میخونه ..اما نوژا موهاشو کنده لباسش هم در آورده وقتی که عروسک شروع میکنه به خوندن چندشم میشه که چشمم بیفته به عروسک ببخت برگشته


چند شب پیش نوژا سرما خورده بود و تب داشت از توی خواب هذیون میگفت اما به زبون خودش با چشمای بسته دست میکشید روی صورتم و دست میزد به گوشم و میگفت "گوس"(گوش)دست میکشید به موهام و میگفت "مو"بعد یه دفعه میگفت "ناناس "(طناز)یه چند ثانیه بعد میگفت "گا" یه ثانیه بعد میگفت " نی نی"تو اوج ناراحتی خنده ام گرفته بود از کاراش .


وقتی کار بدی انجام میده میگم بهش:نوژا نکن مامان اونم همینطور که کارشو ادامه میده میگه "س"یعنی باشه اما هنوز دست از کارش نکشیده!!!!!!!!!!


بابا دوست شده در حد تیم ملی از پشت تلفن که صدای باباشو میشنوه گریه میکنه و تو خونه مرتب صداش میکنه و واسش اشک میریزه اما همین که میاد خونه دیگه خیالش راحت میشه و طرفش هم نمیره


هنوز پرسه فرار من از دست نوژا ادامه داره


پ.ن:چند سال قبل جایی خونده بودم  که تجربه هر آدمی به قد عمر همه آدمهاست حالا معنیشو میفهمم و بهش رسیدم .حالا میفهمم که اگه هرکس میخواست همه چیزو خودش تجربه کنه تا به یه جایی برسه هنوز آدمها توی غار بودن .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

هدیه جووووووووووووووون
24 اردیبهشت 91 20:21
سلام زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ، سـرچشمه محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خدا عشق مظهر است ، بعد از خدا به سجده بود زآنکه مادر است . . . روز مادر گرامی
مامان هانیه سادات
26 اردیبهشت 91 9:25
سلام گلم.ممنون از لطفت.خدا رو شکر حال خواهرزاده م بهتره.
نایسل
26 اردیبهشت 91 11:36
نایسل
26 اردیبهشت 91 11:36
هه چه باحال عمه های خوش شانسی
هدیه جووووووووووووووون
26 اردیبهشت 91 11:44
سلام ای جوووووووووووونوم همه کارهات قشنگ و بامزه س
سیدمهدی
26 اردیبهشت 91 16:39
خب امروز اختصاص دادم به وبلاگ یه دختر خوشگل وبه اسم نوژا جان نوژا جان از پارک رفتنت و گا گا گفتنت برای زهرای خودم خوندم خواستم یه چیزی برات بخرم ترسیدم بگی عمه خریدهمامان اسما عزیز حتما از طرف من نوژا جان رو ببوسهمسرگلت هم سلام من رو برسونمواظب نوژا جان هم باش که انقدر الکی سرما نخوره
مریم(مامان روشا)
26 اردیبهشت 91 17:44
چه جیگری شده این نوژا خانوم خدا حفظش کنه براتون
مامان آتین
26 اردیبهشت 91 20:14
جانم چه بامزه شده چرا عکس نمیذاری ازش مامانی؟؟
مامان پریسا
27 اردیبهشت 91 1:46
سلام. چه جالب درست گفتید.کارای پریسا هم همینطوریه. اما بابا دوست بودنش با اومدن بابایی تموم نمیشه . تازه بابا یی که میاد همش چسبیده به باباش.
مامانی درسا
27 اردیبهشت 91 11:06
قربون این دخملی شیرین زبونم برم ..... ای جانم عجب بساطیه نمیدونم چرا این فینگیلی ها از لباس عروسک بدشون میاد ...... قربونش دایره لغاتش داره روز به روز بیشتر میشه ....انشاالله که خوب خوب باشه همیشه
مامان و نی نی ها
27 اردیبهشت 91 11:08
سلام مامان اسما شما خوبی دختر گلت خوبه؟ برام دعا کن چون خیلی ویارم بده و چیزی نمیخورم بدنم ضعیف شده چندتا مشکل بزرگ برام پیش اومده دکترم به من دارو تقویتی نمیده دارم حسابی وزن کم میکنم خودمم کلافه و ناراحتم دعا کن زودتر از این ویار راحت بشم.
مامان پسر خرداد
27 اردیبهشت 91 11:58
الهی آره پارک که نگو من یکی کمری می شم . بچه حسود باشه دختر و پسر نداره .
مامان سها
30 اردیبهشت 91 19:03
آخي خيلي با مزه اي نوژا ... بخورمت خاله ...
بابای رونیا
31 اردیبهشت 91 19:03
سلام دختر قشنگی دارید خدا براتون حفظش کنه
مامانی درسا
1 خرداد 91 1:41
نوژا خاله دیگه خوب شدی عزیزم ....دوست دارم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم نوژا می باشد