زبان نازدونه ای 2
هیناد :هندوانه آبلا :ابنبات آبلو:ابمیوه عمی:عمه حَث:حدیث گا:پارک آلی:خاله توسک:سوسک هون:خون هال:پذیرایی خونمون نیش:نشستن نام نام:عوض کردن پمپرز گوش:گوش و گوشواره تاب تاب:تاب سواری دا:خوندن کتاب لَفت:رفت گو:قو اَک اَک:لک لک طوطی:طوطی میو:گربه جُد:جغد آگا:آقا جون ناناس:طناز داش:داداش چِش چِش:نقاشی کشیدن جیش:جیش اَپس:اسب دوس:دوست دارم عاش:عاشقتم پله:پله موف:موز کاس:کاسه و بشقاب سی:مرسی و چَشم بَل:بله
الان دیگه تمام اعضای بدنشو با اسماشون میشناسه و قشنگ اداشون میکنه .دیگه تقریبا مفهوم همه چیزو میفهمه ومیتونه بیان کنه .از شمردن اعداد فقط 6 رو بلده و پشت سر هم میگه 6 ...6 ....6 یعنی دارم میشمرم...........الهی 1000 بار دورت بکردم
عاشق پارک و پارک رفتنه از بس ذوق زده میشه دلمون نمیاد که نبرمیش پارک و با این هوای آلوده بازم هم پروسه پارک رفتن ما ادامه داره ...
عاشق بره ناقلا و باب اسفنجی هست .اول باب اسفنجی یه مرده حرف نیزنه و میگه آماده ای بچه ها بریم؟؟؟؟؟؟؟؟نوژا هم باهاش میگه :اَووووووووووووووو
رفته بودیم ستاره فارس پریده پشت ویترین مغازه عروسک فروشی و میگه بِع بع دقت کردم دیدم عروسک صاحب گوسفندهاست .موندم از بین این همه عروسک چطوری اینو دیده
نوژا قایم شده و پیداش نمیکنم....مامان :نوژا ؟؟؟ کجاییی؟؟؟ بگو بله تا پیدات کنم...
نوژا:بَََََ ................ ل اینقدر میکِشتش که من ضعف میکنم
3_4 روز پیش طی یک عملیات موفقیت آمیز؛ من و نوژا اومدیم لار با اتوبوس.فکر کن........ چقدر خانوم شده که اصلا اذیتم نکرد و همش خواب بود دیشب رفتیم مهمونی خونه خاله فاطی که نینی داره تو شمکش نوژا و بهداد اینقدر النا کوچولو بیچاره که 2.5 ماهشه رو اذیت کردن همش فکر میکردن عروسکه اما دینا خانوم که مثل همیشه خانوم نشسته بود و اصلا اذیت نکرد البته بگم گه دینا 3.5 ساله است .اما بگم از نوژا خانوم که به غیر از تکون دادن کریر النا هیچ کار بدی نکرد و واقعا از بردنش به مهمونی پشیمون نشدم .
دوست دارم هوارتا