اولینهای سال 91
موقع سال تحویل قرار شد بریم خونه خاله رویا همه اونجا جمع بودن اما از اونجایی که هر چی بیشتر عجله کنی دیرتر میرسی؛ما 10ثانیه مونده به سال تحویل آماده شدیم و سر سفره خودمون نشستم شما هم که عاشق عنابی فکر کردی سماخها عناب هستن و شروع کردی به خوردن دیگه موقع سال تحویل بود و نمیشد کاری کرد پس بیخیال شدم
روز دوم عید با آقا جون و عمو روح الله رفتیم کازرون بد نبود اما خیلی خسته و اذیت شدی دختر خیلی خانومی بودی صرف نظر از رفت و آمد های زیادت به جلو
اونجا هم که بودیم یه شب رفتیم سید حسین که هوا خیلی سرد بود رفتی استخر توپ با هستی و حدیث تو هم به قول خودت عاشق توپ تو(توپ) وقتی اونجا تعطیل شد تا زمان خواب ایراد توپ داشتی بابا هم مجبور شد بره به آقاهه رو بزنه که بهش چند تا توپ قرض بده واسه شما
دیروز مورخ 91/1/7 شاخ غول واکسن 1٨ ماهگی رو شکستی دیگه واکسنها رفتن تا 7 سالگی خدا روشکر بر خلاف چیزهایی که شنیده بودم تب نکردی اما در حد اعلا غر زدی
پ.ن فعلا از عکس خبری نیست چون که کامپیوترمون خرابه اخه نوژا دکمه پاورشو از بس فشار داده افتاده داخلش مدرک بابا هم که به درد خودش میخوره واسه اینکه واسه خونه وقت نداره ه ه ه ه ه.باید ببریم بیرون درستش کنیم تا بتونم عکس بذارم