اندر احوالات نوژا در آستانه یک سالگی
اینروزها نوژا خیلی اذیتهاش زیاد شده در حد تیم ملی.اصلا اروم و قرار نداره هیچ کس و هیچ چیز از دستش در امان نیستند.چند روز پیش دوست بابایی رو دیدیم با گل پسرش حسین که ٦ ماه از نوپا بزرگتره.بیچاره حسین اون نوژا رو نازی میکرد اما نوژا بهش میزد و میگفت اه.......منم با شرمندگی هرچه تمامتر میگفتم نوژا حسین نازییییییی اما اثر نداشت که نداشت .حسین نوژا رو بوس میکرد نوژا اونو میزد خلاصه کلی ناخون بارونش کرد.الهی........چه گل پسری .
دیشب رفته بودیم عروسی ......چه عروسی نوژا اصلا توی کالسکه اش ننشست همش دست گرفته بود به صندلیها و یا اب روی خودش میریخت جیغ میزد وهمش اتیش میسوزوند میز کناریمون یه پسر داشت ٣ ماه از نوژا بزرگتر ........عین یه آقا نشسته بود شانس بد من شام هم دیر دادن دیگه کلافه شده بودم در حد تیم ملی میخواستم جیغ بزنم اما نمیشد خیلی سعی کردم خودمو ریلکس نشون بدم اما تا دلتون بخواد خود خوری کردم چیکار میتونستم بکنم
چند روز پیش که نوژا پیش خاله نحله بود و مامان جون هم خونه نبود و منم سر کار ؛دیدم تلفن هم زنگ میخوره نحله بود ........با عصبانیت وصف ناپذیر........میگه:کجایییییییی از دست دخترت خونمون روی آب نشسته خانوم از وقتی بیدار شده از پای اب سردکن جم نمیخوره تمام زارو زندگیمون پر از آبه خودش هم خیسه خیسه همش اب سرد روی خودش میریزه اخرش سرما میخوره .منم که......
تمام کتابهاش هم خورده و پاره شده توسط نوژا اصلا اجازه نمیده واسش کتاب بخونم چیکارکنم من با این گل دختر............
جدیدن هم وقتی صداش در نمیاد یا پشت تخت داره دست به چراغ خواب میزنه یا پشت تلوزیونه داره سیماشو میکشه و خاموش روشنش میکنه
دیکشنری نوژا:
آب:ap
مامان:mamaبا فتحه
بابا: babaاینم با فتحه
تمام اشیا:am
غذا و کاکائو:bah bah
خواب:هیس
هرچیز دست نیافتنی:جیغ بنفش
پا نوشت:دیگه گل دخترم داره راه میره تقریبا4-5 متری رو بدون کمک و افتادن راه میره خانوم شده نفس بانو