به بهانه روز مادر
روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! روز مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ،دلواپسی! روز مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری ! روز مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد روز مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود روز مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن.... مادرم روزت مبارک...
آسمان را گفتم می توانی آیابهر یک لحظهء خیلی کوتاه
روح مادر گردی صاحب رفعت دیگر گردی
گفت نی نی هرگزمن برای این کارکهکشان کم دارم
نوریان کم دارم مه وخورشید به پهنای زمان کم دارم
***
خاک را پرسیدم می توانی آیادل مادر گردی آسمانی شوی وخرمن اخترگردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بوستان کم دارم
در دلم گنج نهان کم دارم
***
این جهان را گفتم هستی ومکان را گفتم می توانی آیا
لفظ مادر گردی
همهء رفعت را
همهء عزت را
همهء شوکت را
بهر یک ثانیه بستر گردی
گفت نی نی هرگز
من برای این کارآسمان کم دارم اختران کم دارم
رفعت وشوکت وشان کم دارم عزت ونام ونشان کم دارم
***
آنجهان راگفتم می توانی آیالحظه یی دامن مادر باشی
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
باغ رنگین جنان کم دارم آنچه در سینهء مادر بود آن کم دارم
***
روی کردم با بحر گفتم اورا آیامی شود اینکه به یک لحظهء خیلی کوتاه
پای تا سر همه مادر گردی
عشق را موج شوی
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
بیکران بودن رابیکران کم دارم ناقص ومحدودم
بهر این کار بزرگ قطره یی بیش نیم طاقت وتاب وتوان کم دارم
***
صبحدم را گفتم می توانی آیالب مادر گردی
عسل وقند بریزد از تولحظهء حرف زدن
جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی
گفت نی نی هرگز
گل لبخند که روید زلبان مادر
به بهار دگری نتوان یافت
دربهشت دگری نتوان جست
من ازان آب حیات من ازان لذت جان
که بود خندهء اوچشمهء آن من ازان محرومم
خندهء من خالیست
زان سپیده که دمد از افق خندهء اوخندهء او روح است
خندهء او جان است
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم
***
کردم از علم سوالمی توانی آیا
معنی مادر رابهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای این کارمنطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبیان کم دارم
***
درپی عشق شدمتا درآئینهء او چهرهء مادر بینم
دیدم او مادر بود
دیدم او در دل عطر
دیدم او در تن گل
دیدم اودر دم جانپرور مشکین نسیم
دیدم او درپرش نبض سحر
دیدم او درتپش قلب چمن
دیدم او لحظهء روئیدن باغ
از دل سبزترین فصل بهار
لحظهء پر زدن پروانه در چمنزار دل انگیزترین زیبایی بلکه او درهمهء زیبایی بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنایی
همه جا پیدا بود
همه جا پیدا بود
مامان گلم دوست دارم هوارتااااااااااااااا